مرغ چنگ ( بومی استرالیا )
نام علمی : lyrebird
پرنده ای شگفت انگیز که هر صدایی را به محض شنیدن در حافظه ثبت و در طول روز تقلید می کند . از صدای شات دوربین عکاسی گرفته تا صدای اره برقی و شلیک تفنگ و
این پرنده , توجه دانشمندان علوم زیستی و عصب شناسان را که سالهاست روی صدای حیوانات و پرندگان و انسان مطالعه می کنند را به خود جلب کرده است . یک مقلد استثنایی و بی نظیر .
مرغ چنگ پرندهای از خانوادهٔ گنجشکسانان است که بیش از همه برای توانایی اش در تقلید صدا شناخته شدهاست. این پرنده میتواند هر صدایی که از پیرامونش به گوش میرسد را بازسازی کند. این پرنده دم ویژهای دارد که به صورت طبیعی رنگ آمیزی شدهاست.
مرغ چنگ، شناخته شدهترین پرندهٔ بومی استرالیا است. جنس نر این پرنده علاوه بر تقلید صدا، دارای دم بلندی است که برای معاشقه و جفت یابی از آن بهره میبرد.
مرغ چنگ پرندهای خجالتی است که نزدیک شدن به آن بسیار دشوار است. شناخته شدهترین آنها، مرغ چنگ آلبرت است. این پرنده هنگامی که احساس خطر کند، پیرامونش را در ذهنش مجسم میکند سپس اعلام خطر میکند. این پرنده گاهی بر روی دو پایش، فرار میکند و گاهی در جایی به صورت بی حرکت، پنهان میشود. همچنین در هنگام آتشسوزی جنگل اگر معدن یا پناهگاهی پیدا کند به داخل آن پناه میبرد
مرغ چنگ بر روی زمین و به صورت تکی زندگی میکند. طعمهٔ این پرنده جانوران بی مهره مانند اتی چون سوسک، قاببالان گوشخیزک و مگس است. عنکبوت، صدپایان و کرم خاکی از دیگر خوراکهای مورد علاقهٔ این پرندهاست. همچنین دیده شده که مرغ چنگ به سراغمارمولک، دوجورپایان، قورباغه و گاهی بذر هم برود. آنها با پنجههای خود بر خاک و برگهای خشک روی زمین خراش میاندازند و خوراک خود را پیدا میکنند.
آوازخوانی این پرنده یکی از برجستهترین ویژگیهای آن است. آنها در تمام سال آواز میخوانند اما از ماه ژوئن تا اوت هنگام جفت یابی آنها است و این آوازخوانی بیشتر از همیشه دیده میشود. در این بازه آنها چهار ساعت در روز آواز میخوانند. این مدت برابر با نیمی از روز آنها است. آواز این پرنده آمیختهای از هفت بخش است که بخشی از آن ساختهٔ خودش است و باقیمانده، آوازها و سر و صداهایی است که از پیرامونش شنیدهاست. سوتک یا عضو آوازی این پرنده پیچیدهترین در میان گنجشکسانان (پرندگان آوازه خوان) است. این پرنده توانایی بی مانندی در درآوردن صداهایی که میشنود دارد بدون آنکه تغییر زیادی در آن بدهد. برای نمونه صدای جانوران پیرامونش مانند دینگو، سگ و کوآلا یا صدای آوازهای تکی پرندگان یا پچ پچهای میان آنها را به خوبی بازسازی میکند، علاوه بر آن صدای سوت، موتور درونسوز، ارهٔ دستی چوب، ارهٔ زنجیری، گیر خودرو، آجیر آتش، تفنگ، صدای بسته شدن دریچهٔ دوربین عکاسی هنگام عکس گرفتن، گریهٔ نوزاد و حتی صدای صحبت انسان را بازسازی میکند. البته بازسازی صدای انسان کمی برای آن غیرمعمول است.
وقتی از موسیقی کُردی سخن به میان می آید یا از هنرمند یا پژوهشگری یا حتی شهروندی عادی اهل مناطق کُردنشین در مورد هنرمندان موسیقی کُردی سوال می پرسی کمتر کسی را پیدا می کنید از این زنده یاد سخن به میان نیاورد و او را سرقافله این وادی معرفی نکند و با اشتیاق و آب و تاب از او سخن نگوید.
زنده یاد زیرک، در نزد خیلی از اهالی موسیقی و در میان مردم کُرد از محبوبیت بالایی برخوردار است و به ویژه در ایران و در میان کُردها استاد حسن زیرک هنرمندی نیست که ناشناخته باشد و هرکسی به نوعی با آثار این مرحوم آشنایی دارد. استاد زیرک در سال ١٣٠٠ هجری شمسی در روستای هه رمیله» از توابع شهرستان بوکان چشم به جهان گشود و تمام زندگیش پر از رنج و زحمت و آوارگی و دربه دری بود و به قول ماموستا هیمن اتفاقی هم شادی و آسایش نصیب وی نشد و نه در ایران و نه در عراق روی خوشی و راحتی و آزادی را ندید.
حسن زیرک در کودکی پدر و در نوجوانی مادرش را از دست داده است و زندگی را در رنج و محنت و بی امکاناتی آغاز کرد و همچنین بخش زیادی از حیات این مرحوم در رنج و در به دری بوده است. چندی در شهرهای ایران و چندی را در عراق سپری کرد. یکی از شهرهایی که در آن مدت زیادی اقامت داشت، کرمانشاه بود. همکاری او در رادیو کُردی این شهر همراه با هنرمندان برجستهٔ کُرد همچون مجتبی میرزاده (ویولن)، محمد عبدالصمدی (قرهنی)، اکبر ایزدی (سنتور)، و بهمن پولکی (تیمپو) سبب خلق آثار زیبایی شد که برجستهترین کارهای وی میباشد. همچنین وی با فاطمه زرگری یکی از خوانندگان آذری نیز همکاری داشته و ترانه کُردی-ترکی گولدور منی گولدور» یکی از ترانه های ترکی حسن زیرک و فاطمه زرگری می باشد.
وقتی در عراق بوده، در مسافرخانه ای به شاگردی پرداخته است.که در آن ایام مرحوم مام جلال طالبانی (رهبر اتحادیهٔ میهنی کردستان عراق و رئیسجمهور دولت عراق)، او را به رادیو بغداد برده و سفارش کرده است و مرحوم حسن زیرک در آنجا مشغول به کار میشود. مدتی در بخش کُردی رادیو بغداد همکاری کرد. از سال های اواسط دهه 30 هجری شمسی، که بخش کُردی رادیو ایران در تهران به شیوه مطلوب و جدی گشایش یافت، همکاری خود را با این مرکز آغاز کردو در اوایل دهه 40 هجری شمسی که برنامهی کُردی تهران تعطیل گردید حسن زیرک به همراه همسر و دیگر همکاران به کرمانشاه منتقل می شود و در این مرکز به فعالیتهای هنری خود ادامه می دهد.
استاد حسن زیرک با خانم میدیا زندی، گویندهٔ بخش کُردی رادیو تهران، ازدواج کرد که حاصل آن ازدواج دو دختر به نامهای مهتاب (آرزو) و مهناز (ساکار) بود. او چند ترانه نیز برای فرزندانش اجرا کردهاست.
همسرش میدیا زندی، که خود گویندهٔ بخش کُردی رادیو تهران بود، گفته است: حسن زیرک بیش از صدها ترانه در تهران و کرمانشاه اجرا کردهبود و به خاطر همین ترانههای او بود که روزانه نزدیک به دوهزار نامه ارسال میشد، و حتی درون نامه پول قرار میدادند تا ترانهٔ مورد درخواست آنان پخش شود. برنامههای کُردی رادیو تهران و کرمانشاه به خاطر صدای دلنشین حسن زیرک مورد توجه همه قرار گرفته بود و آن موقع هر روز دو بار برنامه"ما و شنوندگان" پخش میشد».
همایون (محمد) کمانگر که در رادیو کُردی کرمانشاه همراه با مرحوم زیرک همکار بوده است می گوید:استقبال از ترانه ها و برنامه های مرحوم حسن زیرک بسیار زیاد بود به ویژه ارسال نامه ها برای مرکز بسیار زیاد شده بود که 99 درصد آنها درخواست اجرای برنامه و ترانه از این استاد فاخر موسیقی کُردی بود و این موضوع بسیار بالا گرفت تا جایی که اداره پست اعلام کرد به دلیل حجم بالای نامه ها که متعلق به حسن زیرک است باید مرکز رادیو، کسی را برای بردن نامه ها بفرستد و این مهم سبب مشهوریت و محبوبیت رادیو شده بود. زیرک با صدای رسا و لذتبخش خود باعث معروفیت و کیفیت و شکوفایی برنامههای کُردی در تهران و کرمانشاه شدهبود و سیل نامههای طرفداران ترانههای او هر روز به رادیو جاری بود و صدایش به بیشتر شهرها و روستاهای کُردنشین میرسید».
سالهای پایانی زندگی استاد حسن زیرک در تلخی و ناکامی گذشت و زیاد به خواندن نمیپرداخت، در منطقهٔ بوکان و در میان مردمی که دوستشان میداشت آخرین نفسهایش را در رنج و بیماری کشید و نهایتاً در پنجم تیرماه سال ١٣٥١ هجری شمسی(51 سالگی، که به حقیقت سنی از او نگذشته بود و به نوعی جوانمرگ شد)در بیمارستان بوکان به علت سرطان (ناراحتی های کبد و معده) دارفانی را وداع گفت و در تپه ناڵەشکێنه» بنا به وصیت خودش به خاک سپرده شد اما توانست خدمت بسیار بزرگی به هنر و موسیقی کُردها کرده و نام و آثارش را در تاریخ این ملت برای همیشه ثبت و جاودان بکند و صد البته صدای رسای او هرگز نمیمیرد.
این هنرمند نامدار و توانمند بیش از ١٣٠٠ ترانه اجرا کرده که بیش از صدها آواز آن در مراکزی که ثبت و ضبط شده وجود دارد که می شود به رادیوو تلویزیون وقت تهران، بغداد، کرمانشاه و. اشاره کرد.
استاد حسن زیرک غیر از زبان کُردی (سورانی) به زبانهای فارسی، ترکی و اورامی آواز اجرا کرده که دارای ٣ مقام ترکی، ٨ مقام فارسی و ٢ مقام اورامی است و ٦٤ مقام به زبان کُردی نیز خوانده است و آواز لُریدایه دایه وهقت جهنگهبه همراه یک هنرمند لُر اجرا کرده است که متاسفانه در دسترس نیست.
خیلی از مردم کُرد تعدادی زیادی از ترانه های او را حفظ کرده اند اما ترانه نوروز» با صدای او از محبوبیت ویژه ای برخوردار است. شعر این آهنگ بیاد ماندنی از ماموستا پیرهمیرد» بوده و در دستگاه ماهور ساخته شده است. این آهنگ از تنظیمی بسیار زیبا برخوردار بوده و شنونده از گوش سپردن به آن سیر نمی شود و با گذشت بیش از 50 سال از ساخت این ترانه، هنوز هم محبوب ترین آهنگ نوروزی کُردی محسوب می شود و به وقت فرارسیدن بهار، از همه جا، از پخش کننده اتوموبیل ها گرفته تا کانال های ماهواره ای، می توان نوروز» را با طنین صدای حسن زیرک شنید.
هرچند حسن زیرک هم در ملودی و شعر تغییراتی داده است اما نوروز» از ساخته های ماموستا محمد صالح دیلان یکی از هنرمندان، ادباء و موسیقی دان های مشهور کُرد است.
حسن زیرک با ضبط تعداد زیادی آوازهای سنتیِ کُردی، سبب حفظ و نگهداری این آثار فرهنگی از گزند فراموشی شده است. استاد حسن زیرک جدای اینکه از جمله هنرمندان بزرگ ایران و کُرد می باشد، وی جزو موسیقیدانان برجستهٔ جهان است و نفوذ فرهنگی فوقالعادهای نه تنها در کُردها بلکه در همسایگان فارس، ترک و لر زبان ها نیز داشتهاست و امروز به بخشی از هویت کُرد تبدیل شدهاست و خود به مکتبی مبدل گشته که پیروان زیادی از این مکتب و سبک مرحوم زیرک پرورش یافته اند و به هنر و موسیقی کُردی خدمت کرده اند.
میرزا علی رشیدزاده» یار و همدم حسن زیرک که آخرین دقایق زندگی حسن زیرک بر بالین اش حاضر بود گفته است: حسن زیرک روی تخت بیمارستان گفت، ترانه های زیادی در گلویم باقی مانده و اگر اَجل بگذارد همه آنها را میخوانم.» البته سخنان دیگری هم گفته که مجال آن نیست که همه آن را در این یادداشت کوتاه بیان کرد ولی استاد حسن زیرک از بی وفایی و کم توجهی مردم کُرد به هنر و هنرمندان گله کرده و گفته است: مردم ما قدر هنر و هنرمندان را نمی دانند و تا وقتی هنرمندان در قید حیات هستند از جایگاه و احترام و حمایت برخوردار نیستند و این موضوع جای تاسف دارد»، مرحوم زیرک در دیدار و گفتگو باابوصباح» (که از دلسوزان و فعالان حوزه تصویر، خبر و هنر بود و خدمت زیادی در حوزه ضبط و نشر موسیقی و هنر داشته است)به صورت جدی تر و گسترده تری با این موضوع و این نوع فرهنگ غلط اعتراض می کند و از رنج هنرمندان و عدم حمایت متولیان و به ویژه مردم به شدت گله می کند و قدرنشناسی و بی تفاوتی جامعه به هنرمندان در قید حیات را به جدی و تندی نقد می کند و خواستار تغییر این نوع رفتار و فرهنگ غلط می شود.
بله زندگی زیرک پر از پست و بلندی بود، گویا هیچگاه ایام به کام این مردِ کوچروِ سرگردان نبود.با وصف خانواده و طرفداران زیاد، در اواخر عمرش کنج عزلت گرفت. بخشی هم به دلیل رفتار کسانی بود که در رادیو مسولیت داشتند و برخوردهای نامهربانانه با او داشتند،بخشی از این عزلت به دلیل آوارگیهای پیدرپی او به عراق و غربت بود و بخشی از آن به سبب نامرادیهای است که از اطرافیانش میدید.
دکتر محمد صدیق مفتیزاده که مقدمهای بر کتاب چریکهکردستان» مرحوم حسن زیرک نوشته، شعری در وصف این هنرمند سروده که اینک بر سنگ مزار او حک شده است که برگردان به فارسی آن چنین است:زیرک! در راه هنر زحمت بسیار کشیدی، زندگیات را در راستای هنر فدا کردی، هیچگاه در زندگی حتی لحظهیی آرام نداشتی، رنج فراوان کشیدی و بسیار مورد ستم قرار گرفتی، روزگارت حتی یک دم بدون غم نگذشت که چه در مقام هنر، بر بالاترین چکاد قرار داشتی.
استاد حسن زیرک، هنرمندیست که در آسمان هنر و موسیقی کُردها به مانند خورشید می ماند و به ستاره ها روشنی می بخشد و آوای ملکوتیاش هرگز کهنه و کمررنگ نمی شود و با وجود اینکه ٤7 سال از درگذشت او میگذرد، هنوز صدا و هنر او در هنر و مویسقی کُردی بی مانند است و هر کُردی در خانه اش ده ها اثر از آثار او را نگهداری کرده و از آن لذت می برد.
هنر و موسیقی کُردی در مرحوم حسن زیرک زنده شد و اوج گرفت و انقلابی هنری در عرصه موسیقی به ویژه موسیقی کُردی ایجاد کرد و متاسفانه تا زنده بود با کم توجهی و عدم حمایت مادی و معنوی مواجه بود و سراسر زندگیش تلخی و رنج و غصه بود ولی امروز صدا و آثار و هنرش مایه رحمت و افتخار و لذت و سربلندی مردم شده است و باید به روح و روانش درود فرستاد و سعی شود که دیگر هنرمندان به سرنوشت وی دچار نشوند. چرا که با بی مهری و ناملایمات و حسادت ها و کم توجهی و شرایطی که برای آوارگی و بی خانمانی زیرک فراهم کردیم، زمینه بیماری و رنج و درد او را فراهم کردیم و در نهایت سرطان او را از پای درآورد اما در واقع این ما، یعنی جامعه بودیم که او را کشتیم، ازش حمایت نکردیم و روح و روانش را آزرده کردیم.
بله، پیشتر هم در یادداشت دیگری اشاره کردم، راستی چرا انسانها پس از مرگ، عموماً بیش از زندگی از نعمت احترام جامعه برخوردار میشوند؟متاسفانه تعدادی از هنرمندان کُرد که از چهره های نامدار و تاثیرگذار در عرصه فرهنگ و هنر بودند در فقر مطلق دارفانی را وداع گفتند مانند مرحوم حسن زیرک که گریه و زاری، افسوس خوردن ها و تجلیل های بعد از مرگ واقعاً جای نگرانی و بحث دارد و باید شیوه و رفتار دیگری با اهالی فرهنگ و هنر در زمان حیات داشت. کاشکی صاحب هنر را این گروه مُرده دوست، در زمان زنده بودن، مُرده می پنداشتند».
متاسفانه فرزانگان و عالمان و هنرمندان و خادمان مردم در طول حیات آنگونه که شایسته و بایسته است مورد احترام و عزت و حمایت قرار نگرفته و نمی گیرند و همواره با مظلومیت ها و طعنە های بیشمار و کم و کسری های زندگی عادی هم مواجه هستند و از ایده ها و افکار و عقاید و آثار آنان در زمان حیاتشان به مانند زمان بعد از مرگ استقبال نمی شود و مهمتر از آن مورد تنگ نظری و بی مهری تعدادی از اطرافیان و دوستان و اهل فرهنگ و هنر هم قرار می گیرندو این تبدیل به دردی شده که درمان و رفع آن سالهاست بی نتیجه مانده است.
هم اکنون هم کسانی زیادی داریم که برای سزرمین و عزت و فرهنگ و اعتقاد و هویت ما خون دلها خورده و عرق ها ریخته اند اما اکثراً از آنها بی خبریم و تکریم و احترام و تجلیل و به ویژه توجه به زندگیشان داستانی است به نام فراموشی، و وای از روزی که می می میرند، بعد می شوند شوالیه های قهرمان و مفاخر و هنرمندان بزرگ. پس هنرمندان، مفاخر، علما، دانشمندان و دلسوزان جامعه خود را با رفتارهای غیرمنطقی و طعنه ها، ناملایمات و بی توجهی ها و قدرنشناسی هانرنجانیم و آنها را نکشیم.
نویسنده: یحیی صمدی
وحید بهمن :
کاری که محسن یگانه با این تک آهنگ برای شناساندن زبان پارسی و ایران در جهان کرد را کل شبکههای ماهوارهای و خبری از جامجم و سحر تا العالم نتوانستند در این ۲۵ سال انجام بدهند
بیش از ۸۳ میلیون بازدید و بیش از ۳۷۰۰۰ کامنت پر از عشق و مهر و دوستی از سراسر جهان، از آنگولا و ترکیه و آلمان تا آرژانتین و آمریکا و برزیل و کرهی جنوبی و